او مای گاااش
+ نوشته شده در پنجشنبه چهارم شهریور ۱۴۰۰ ساعت 19:8 توسط 🌹 pareia 🌹
|
Love. P2
ای کسانی که میخوانید و نظر نمیدهید٠!دیکر پارت نمیدهم ها،خواندن و نظر ندادن پیگرد الهی دارد!نزارید به سرنوشت پناهگاه دچار شه...
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم خرداد ۱۴۰۰ ساعت 18:53 توسط 🌹 pareia 🌹
|
Love, p1
سلا به شما عسلیام.خوبید چتولید؟امروز تولدم بود.برای همین گفتم برگردن با یه رمان جدید با نام.Love.این داستان خیلی زیباست و رمانتیک.شخصیت های داستان با نمک و باحالن.و مطمئنم از love خوشتون میاد.اما یه خبر بد،طرفدار های پناهگاه!اون ذو دیگه ادامه نمیدم.داستان قشنگی بود،ولی طرفدار نداشت.اما love.قشنگتره.از همه بهتر پارت هاش طولانین چون کامل نوشتمش.و دومندش،من کتابخونم و تمام رمان های پرتقال رو خوندم.بهم اعتماد کنید و love رو بخونید.پوسترش چطوره.؟بزارینش موضوعات.بریم برای پارت اولlove؟بزنید بریم.
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 21:31 توسط 🌹 pareia 🌹
|
یه هدیه
سلام بچه ها.من به دلیل امتحاناتم تا ۱۵ هم محو میشم.ببخشید اگه کم کاری کردم.در عوض یه تک پارتی براتون آوردم.امیدوارم لذت ببرید.بعد امتحانتم با کلی میکس و فن آرت و پارت خواهم آمد.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 22:24 توسط 🌹 pareia 🌹
|
بانوی خفته
وی در حالی که میخواند:د اسنو گلز آن د ماث نو نایت نات ا فر پرند تو بی سین،د کینگودام ایسلیشن.اند لایک لوک لایک ایم ا کویین د وند ایز هالینگاایکدیس ورنیگ سورمنسای و.....ل ی گو لذی گو کن هولاون اینمور.نلگهانوجی بر سرش میکوبد و مانلی به ابروی در حال محو شدتش مینگرد.با نیش باز میغرد:
شحلااااااااام.امروز اومدم با یه داستان خیلییییییییییییییییییییی متفاوت.بزن ادامه
+ نوشته شده در شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 15:32 توسط 🌹 pareia 🌹
|
منتطق کت نوار🤧🥴
وقتی مای لیدی به حالت اول برمیگرده مرینت تو بالکنه اتاقشه..........یعنی.........مرینت عاشق منه.
من:زارت.منتقتو برم من.فکر کردم میخواد بگه مری لیدیه😂خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان. شما هم چیزی از هوش نوبرش شنیدین بگین😂🤧😐
+ نوشته شده در جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 18:39 توسط 🌹 pareia 🌹
|
پناهگاه ۵
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvatin
نجاتم بده
Of this slavery
از این بردگی
Give your refuge
پناهم بده
I do not have to be over
دیگه طاقت ندارم
no no no
نه نه نه
I do not go away
دیگه دووم نمیارم
You can not
بدون تو ناتوانم
That i'm here
خسته ام خسته و خسته
Tired of tired no no
خسته خسته نه نه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvation
نجاتم بده
From Ibn slaves
از این بردگی
Be my shelter
پناهگاه من باش
Be my medicine
کنار من باش
In this slavery
برای این برده
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش!
+ نوشته شده در جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 3:7 توسط 🌹 pareia 🌹
|
پناهگاه ۴
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvatin
نجاتم بده
Of this slavery
از این بردگی
Give your refuge
پناهم بده
I do not have to be over
دیگه طاقت ندارم
no no no
نه نه نه
I do not go away
دیگه دووم نمیارم
You can not
بدون تو ناتوانم
That i'm here
خسته ام خسته و خسته
Tired of tired no no
خسته خسته نه نه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvation
نجاتم بده
From Ibn slaves
از این بردگی
Be my shelter
پناهگاه من باش
Be my medicine
کنار من باش
In this slavery
برای این برده
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش!
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 21:5 توسط 🌹 pareia 🌹
|
پناهگاه۳
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvatin
نجاتم بده
Of this slavery
از این بردگی
Give your refuge
پناهم بده
I do not have to be over
دیگه طاقت ندارم
no no no
نه نه نه
I do not go away
دیگه دووم نمیارم
You can not
بدون تو ناتوانم
That i'm here
خسته ام خسته و خسته
Tired of tired no no
خسته خسته نه نه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvation
نجاتم بده
From Ibn slaves
از این بردگی
Be my shelter
پناهگاه من باش
Be my medicine
کنار من باش
In this slavery
برای این برده
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش!
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 19:51 توسط 🌹 pareia 🌹
|
پناهگاه ۲
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvatin
نجاتم بده
Of this slavery
از این بردگی
Give your refuge
پناهم بده
I do not have to be over
دیگه طاقت ندارم
no no no
نه نه نه
I do not go away
دیگه دووم نمیارم
You can not
بدون تو ناتوانم
That i'm here
خسته ام خسته و خسته
Tired of tired no no
خسته خسته نه نه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvation
نجاتم بده
From Ibn slaves
از این بردگی
Be my shelter
پناهگاه من باش
Be my medicine
کنار من باش
In this slavery
برای این برده
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش!
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 2:38 توسط 🌹 pareia 🌹
|
داستان پناهگاه قسمت ۱
سلام داستان جدید آوردم از میراکلس که خیلی باهاش متفاوته.خیلی زیاد.خیلی خیلی زیاد.اما خیلی هم قشنگه.نمد چند پارته.ولی خودم خیلی میدوستمش پناهگاه اسمشه.شیپش اولاش آدریگامی،بعد آدرینتیه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvatin
نجاتم بده
Of this slavery
از این بردگی
Give your refuge
پناهم بده
I do not have to be over
دیگه طاقت ندارم
no no no
نه نه نه
I do not go away
دیگه دووم نمیارم
You can not
بدون تو ناتوانم
That i'm here
خسته ام خسته و خسته
Tired of tired no no
خسته خسته نه نه
Give your refuge
پناهم بده
Of this life
از این زندگی
Give my salvation
نجاتم بده
From Ibn slaves
از این بردگی
Be my shelter
پناهگاه من باش
Be my medicine
کنار من باش
In this slavery
برای این برده
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش
Be my master
ارباب من باش!
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 23:0 توسط 🌹 pareia 🌹
|
داستان تک پارتی
خیلیییی غم انگیزه،نزن ادامه اگه نمیتونی بخونی.خودم ازش بدم میاد
+ نوشته شده در جمعه دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 20:14 توسط 🌹 pareia 🌹
|
🖐🏻I'm a new writer
سلام.من سمانه روشنم.۱۵ سالمه و عاشق رنگ بنفش و شخصیت منفیام.دوست دارم با همه رفیق شم ولی تاج سرم دختر خالم سانیاست،بگذریم....مانلی صدام کنین یا سما،الهه هم قشنگه.باکا هم بهم میگن البته صمیمیت.وبلاگ خودم انجمن حمایت از شخصیت های منفیه.معمولا رمان مینویسم تک پارتیم خوب مینویسم.مدرک زبانم دارم. دیه همین. حیوون مورد علاقم عقابه حس ازادی میده
موهای فرفری مشکی دارم با یه رشته بنفش که به خاطر اون رشته غرورم رو شکستم. خب، اخلاقمم: بداخلاق، شوخ طبع فقط با ماجازی ها، برج ظهر مار. داستلن غمگین مینویسم طنزمیشه
ژانر مورد علاقمم وحشت ماورایی و کتاب مورد علاقم قصه ها همیشگی. رو شیپ ادرینت غیرت دارم. 
+ نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت 15:49 توسط 🌹 pareia 🌹
|
سلام